شور زندگی



موسيقي سنتي اين خطه از دو جزء اساسي تشكيل شده است :
الف ) ابزار يا آلات موسيقي 2 ) كلام . ذوقي لطيف « شعري » مي سرايد ، هوشي سرشار ( سازي ) مي نوازد و عشق غطيم به « آوازي » خوش آهنگ ، فريادش مي زند تا دل سنگها و صخره ها نيز آب شود . آلات اين موسيقي شامل ساز ، كرنا ، نقاره ، دهل ، ني و پيشه مي باشد . ساز ، كرنا ، ني و پيشه سازهايي كوك ناپذيرند كه از دو قسمت تشكيل شده است :
الف ) جزء‌ ثابت كه بدنه ساز را تشكيل مي دهد .
ب ) جزء متحرك كه باعث تنوع در صداي ساز مي گردد.
نقاره شامل دو طبل كوچك و بزرگ است كه از چرم گاو روكش شده اند صداي طبل كوچك زير و نازك و آواي طبل بزرگ بم و كلفت است . نقاره و دهل به موسيقي برآمده از دل سازها ضرب آهنگي متناسب با كلام مي دهند .
موسيقي سنتي كهگيلويه وبويراحمد بر اساس كلام وسازي كه توسط نوازنده نواخته
مي شود ، انواع مختلف و متنوعي دارد ، هر نوع موسيقي داراي مقام هاي مختلف است كه مضمون شعر گونه اي خاص خود دارند و در زبان بويراحمد « قهص»2 ناميده
مي شوند . هر قهص رقصي جداگانه دارد . رقص « تركه بازي »3 و « دستمال بازي » از اين جمله اند . هر قهصي رقصي مي طلبد . قهص را ساز مي نوازد و رقص را پاي رقاص به نمايش مي گذارد .
انواع موسيقي سنتي كهگيلويه وبويراحمد را مي توان به پنج دسته كلي تقسيم بندي كرد . الف ) موسيقي رزمي : اين موسيقي شامل قهص هاي سوار بازي ، تركه بازي و شاهنامه خواني است . كلام اين نوع موسيقي را اشعار و ترانه هاي حماسي تشكيل مي دهند كه در دو مقام نخست از نظر ساختاري شباهت فراواني با ابيات شاهنامه فردوسي دارند . در سوار بازي ، ايلمردان در حاليكه كلاه نمدي بر سر داشته ، « چقه و زناره 1 به تن كرده
« قطار فشنگ » 2به كمر بسته و « برنويي »3 به دوش آميخته اند ، سوار براسبان تيزتك ايل چهار نعل مي تازند و به هنر نمايي مي پردازند .
اوج اين كار هنر نمايي هماهنگي سم ضربه هاي اسبان با ضرب ، آهنگي است كه نوازندگان با تمام توان خويش مي نوازند .
تركه بازي يا جنگنامه ، رقص چوب مردان است وميداني براي آزمون جنگ جوانان به شمار مي رود . مقابله زور بازوي جوانان با همديگر است و همين طور مبارزه قدرت و غرور جوانان با حيله و حيلت پيران است . در اين آيين هر رقصي را نغمه اي فرمان مي دهد كه هر نغمه شعري خاص خود دارد. اين شعر به زبان ساز نواخته و توسط نقاره تكميل مي شود.
ب) موسيقي بزمي: اين موسيقي شامل قهصهاي «ياريار» و «سرو» مي باشد.«ياريار» حكايت عاشقان غريب و دل شكسته است . هجران و فراق چون باراني از غم بر شيشه دل عشاق مي بارد و اشك عشق از ديدگان آرزو به دل مانده مهر ورزان جاري مي سازد. پاييز و بهار و دريك كلام زمان كوچ ، اوج شنيدن اين ترانه به ياد ماندني و موسيقي خاص آن در فضاي بيكران كهگيلويه و بويراحمد است.
«سرو» ترانه اي است كه آوازه خواني با صدايي گيرا، نازك و بلند به زيبايي هر چه تمامتر مي سرايد و در آخر با «كل» زنان و يا با تكرار ترجيع بندي پاسخ داده مي شود. اين ترانه را ساز و كرنا به تنهايي همراه مي كنند.«سرو» را «سرشونه» كسي مي خوانند اين فرد در عروسي ها داما يا عروس است.
ج) موسيقي شادي و نشاط: اين موسيقي شامل قهص هاي «دايني» «دي بلال» ،«مهسم، مهسم»‌«تيه كال» «برنو»، «هي باده باده »، «گلمي هي گلمي گل» ، « حشكله» و ... مي باشد. اين قهص ها ترانه هاي شور و شادي اند. از وصال مژده مي دهند، بسته به دل و دماغ ايلياتي ها، شب و روز، ييلاق و قشلاق فرقي نمي كند، هر موقع كه جشني و شور و نشاطي برپا باشد، اين ترانه ها همه جا به گوش مي رسند. كلام اين نوع موسيقي از پيچيدگيها و صنايع مشكل موجوددر بستر شعر ايراني آزاد و رها است و با كمال سادگي و در عين حال برخورداري از مفهومي غني،‌انعكاس صادقانه اي از روح مرد و زن كهگيلويه و بويراحمد و زندگي آنهاست و به سبب همين توانايي قادر بوده موسيقي سنتي را به دنبال خود بكشاند و ترانه ها و نفمه هاي بسيار شنيدني از خود به جا بگذارد.
د) موسيقي عزا و ماتم: اين موسيقي «شربه يا شروه» ناميده مي شود و قهص هاي مختلف « طول چپ» را شامل مي شود در غم از دست رفتن نزديكان نواخته مي شود و اگر چه نوازنده اين نوع موسيقي را با ساز و دهل مي نوازد داراي نت و رديف مخصوص خود مي باشد. «طول چپ» موسيقي حساب شده ايست كه به كمك روح درد كشيده و ماتم زده مي آيد، اورا تسلي مي بخشد، بار غم از دوشش بر مي دارد و به نوعي او را به از سرگرفتن روال عادي زندگي تشويق مي كند.
هـ : موسيقي كارو.....: دركهگيلويه و بويراحمد براي هراقعيتي از زندگي ، ترانه اي سروده شده است اين ترانه ها موسيقي خاص خود دارند كه به وقت خود به اجرا درمي آيند مادران براي خواباندن فرزند خود «لالايي» را ترانه مي خوانند. زنان ايل براي دوشيدن شير گاو و ترانه « گام اومه گام اومه» را مي سرايند و چوپان نيز هنگام چرا بردن گله نغمه هايي ويژه خود دارند كه چون بانواي دلنشين پيشه همساز مي گردد.بسيار شنيدني و قابل تأمل است
شاهنامه خواني
شاهنامه خواني در محافل بزرگان ايلي يكي از مشغوليات و عامل مهم فرهنگي براي بيداري حس دلاوري در افراد بود و كتاب شاهنامه فردوسي به همين علت در ميان خانواده هاي عشايري ارج والايي داشت .
در مجلس و نشست بزرگان حتي خانواده هاي كوچك شاهنامه خواني و نيز خواندن خمسه نظامي ، فلك ناز و خورشيد آفرين ، گربه و موش عبيد زاكاني و حسين كرد شبستري و هزار و يكشب و حمله حيدري و سيله سرخوشي شركت كنندگان بود . خوانندگان و نقالان غالباً ملايان خوش آهنگ و ماهرند و گاهي هم جوانان خوش آهنگ داستانهاي منظوم را با صوتي بلند و گيرا به سبك محلي مي خواندند . در آن بزمها و نشست ها گفتگوها بيشتر از جنگهاي تاريخي مذكور در شاهنامه بخصوص جنگ هفت رخ ، هفت خوان رستم و اسفنديار و نبرد رستم و سهراب بود و اگر چه جنبه غم انگيري داشت اما از طرف ديگر موجب تقويت احساسات جوانها مي شد .
واحد موسیقی حوزه هنری کهگیلویه و بویراحمد





قسمت نظرات غیر فعال میباشد

یادداشت روز


وجود دبیرخانه دائمی جشنواره تولیدات مراکز استانی ضروری است

برای برپایی کیفی‎تر جشنواره صرفا تعداد شمارگان آن، ارتقای کیفی به جشنواره نمی‎دهد، بلکه در جهت پیشرفت دوره به دوره آن، باید دبیرخانه‎ای مرکزی به‎صورت دائمی تشکیل و در فاصله برپایی دوره‎های مختلف جشنواره به‎طور فعال‎تری عمل کنند. تشکیل دبیرخانه دائمی و برگزاری کارگاه‎های توجیهی ویژه هنرمندان موجب برقراری ارتباط مستحکم بین هنرمندان با جشنواره و تبیین اهداف برای آنان می‎شود تا با توجیه درست بتوانند آثاری متناسب با اهداف جشنواره تولید و از ارسال آثار آرشیوی پرهیز کنند.

بسیاری از از آثار راه‎یافته به چنین جشنواره‎هایی معمولا آرشیوی بوده و بعضی از آن‎ها به جشنواره‎های مختلف راه یافته‎اند، درحالی که می‎توان با ایجاد دبیرخانه دائمی و فعال به سیاست‎گذاری و توجیه هنرمندان پرداخته و تولیدات فاخری متناسب با موضوع و اهداف برگزارکنندگان جشنواره اقدام کرد. هدف از برپایی این جشنواره‎ها کمک به ارتقای سطح خلاقیت و اندیشه هنرمندان جوان است تا بتوانند با خلق آثار محکم و متناسب با موضوع جشنواره، هنرآفرینی کنند. تداوم جشنواره باعث ایجاد انگیزه بیشتر در جامعه جوان هنرمندان خواهد شد و آنان را وادار می‎کند که به موضوعات مطرح شده در جشنواره عمیق‎تر فکر کنند و از نگاه هنری اثر خلق کنند.

تناسب آثار با ماموریت‎های محوری حوزه هنری از جمله دفاع مقدس، انقلاب اسلامی، خانواده و بیداری اسلامی از مهمترین ملاک‎ها در این زمینه است. این آثار متناسب با این سیاست‎ها و از بعد مسائل فنی، هنری و زیبایی‎شناسی ارزیابی و داوری می‎شوند. قزوین از دیرباز در زمینه هنرهای تجسمی از جایگاه ممتازی برخوردار بوده است و به‎واسطه همین ویژگی برجسته، شایستگی و استحقاق این را دارد که دبیرخانه بخش تجسمی تولیدات مراکز استان‎ها را از صفر تا صد بر عهده داشته باشد.

کشف استعدادهای جوان و هدایت آن‎ها مهمترین رسالت جشنواره‎های هنری است. اگر برپایی این جشنواره‎ها صرفا برای برگزاری باشد، بیشتر به‎منزله یک کار نمایشی است، اما اگر به‎صورت کیفی‎تر و دائمی‎تر باشد، می‎توان استعدادهای زیادی را در تمام حوزه‎های مختلف شناسایی و به رشد کمی و کیفی آنها کمک کرد.

 

تولیدات مراکز استان


مصاحبه و گفتگو


گالری تصاویر


فراخوان جشنواره