حقیقت هستی
حقیقت هستی
زان می نگرم به چشم سر در صورت یعنی که ز معنی است اثر در صورت
این عالم صورت است و ما در صوریم معنی نتوان دید مگر در صورت
مقدمه
اگر بپذیریم که نقاشی هنری است که صورت و ماده آن نقش است، جست و جوی نقش در کردستان را از اشکال جانوری به جا مانده بر روی صخره های اورامانات تا نقوش کشف شده بر روی سفال های زیبای کشف شده از هنر ماد ها و مانایی ها و آثار زیدیه سقز تا قالی، گلیم، جاجیم و دست بافت های زیبای این دیار از دوره ماقبل نظام آسیایی و بعد از آن پی گرفت.
نقش هایی که در توالی نسل ها و آمد شدن ها سینه به سینه در انتقال فرا دهش های تاریخی در رابطه استاد شاگردی تا به امروز ماندگار و مانا، همچنان زینت بخش زندگی مردمان کردستان است. در فراشدی تاریخی با تغییر روابط بن لادی و تغییر روبنا فرهنگ تصویری مردم کردستان در تغییر و تبدیل از صورتی به صورت های دیگر دگرگونی یافته است. از آثاری که می توان به آن اشاره کرد تابلو های کتاب شرفنامه تبلیسی است که تحت تاثیر نقاشی ایرانی در دوران امپراتوری عثمانی بوده است. این کتاب مربوط به تاریخ زندگی کرد هاست.
اما تلقی ما از نقاشی به معنای امروزی لفظ پدیده ای است که متعلق به عصر حاضر است و معنای حقیقی کلمه نقاشی نیست چرا که نقاشی در فرهنگ ما ایرانی ها بیان عالم مثال بوده است و آنچه در غرب Painting نام گرفته بیان عالم محسوس است. عالم محسوسی که حاصل قطع رابطه حضوری با عالم و آدم و مبدا عالم و آدم است و کلمه ای که در زبان کردی معادل کلمه نقاشی به کار می رود کلمه «وینه گه ری» می باشد که به معنای دیدار بینی است و مبانی حکمی آن به متافیزیک قرون وسطایی رجوع می کند.
این استدلال حاصل جست و جو در حقیقت زبان به مثابه حقیقت هستی است.
به هر حال سیر اندیشه غربی در نسبت بن لادی و خلق روبنای مناسب خود و گسترش آن به جوامع شرقی که حاصل ورود این جوامع به دوران بی تاریخی است چرا که دیگر منشا اثر نیستند و به سهمی از تاریخ نیست انگاری جدید تن سپرده اند به موقعیت اکنونی ما انجامیده است که نه به خاطره قومی خود آگاهیم و آن که دیگری پس از سده ها پرسش به آن رسیده است.
قدر مسلم ادوار تاریخی غیر قابل برگشت اند. همه بشریت باید وارد این تاریخ شوند. گذشته غرب آینده ماست و آینده غرب گردباد پست متافیزیک و شبحی است که می رود جهان را در بر گیرد.
به نقاشی در کردستان که برگردیم می توانیم از نقاشان خودآموخته ای چون آقایان ناهید نیک پی و آقای شیرزاد که عمرش طولانی باد و همچنان مشغول کار و آموختن است پنداری که عشق بزرگ زندگیش نقاشی است اشاره کرد هرچند می دانم حافظه یاری نمی کند و نام تنی چند از عزیزان از قلم افتاده است تاسیس دانشسرای هنر در سنندج زمینه را برای آشنایی بسیاری از دختران و پسران شهر سنندج قبل از انقلاب اسلامی در دهه 50 فراهم نمود و در دوره های بعد این هنر آموختگان با بازگشت استاد هادی ضیاء الدینی به سنندج و پی ریزی کار آکادمیک به معنای علمی آن و برپایی نمایشگاه هایی در کوران انقلاب 57 و بعد از پیروزی انقلاب برپایی نمایشگاهی به نام مروری بر انقلاب مردم کردستان را با توان و قابلیت نقاشی مردمی و متعهد که از زمانه و مردم و ضرورت بگوید آشنا کرد و بسیاری از هنر آموختگان دانشسرای هنر سنندج در دهه 60 در خانه فرهنگ سنندج و دوستانی دیگر اولین محفل این آموزش های آکادمیک و جدی بود و راه برای کشف استعداد ها و به فعل در آمدن آن آماده شد.
نقاشانی چون، اردشیر زیبا کردار، مهدی ضیاء الدینی، اردشیر زبردست، احمد خلیلی فرد، فردین صادق ایوبی، حمیدرضا روحی، جمشید پراوزان، بیژن قلعه پرداز، مظفر شیدایی، عثمان نیک منش، حمیدرضا زری، ماشااله محمدی، بهزاد تارا و خانم ها لاله یزدان جو، اکرم کریمی، اقدس کریمی، فتانه هادی، ستاره حسینی و فریبا عباسی طیف اول این گرایش بودند که همگی با رتبه های عالی وارد دانشکده های هنری کشور شدند هرچند بودند نقاشانی که خارج از این مجموعه خود به دانشکده های هنری راه یافته بودند کسانی چون اسعد بهرامی و محی الدین خدارحمی اما همگی این عزیزان با عشقی پرشور به آب و خاک و خاطره عظیمی که از تعهد به مردم سرشار بود تمامی آنچه را که در دانشکده های هنری کشور آموخته بودند به میان مردم کردستان و جوانان مشتاق آوردند و به باز تولید آن پرداختند و این رسمی است که تا به امروز ادامه دارد و سه نسل از نقاشان کردستان را در شهر های مختلف در بر گرفته است. نقاشانی از شهر های مریوان، بانه، سقز، بوکان، مهاباد، کامیاران، دهگلان، سردشت، پیرانشهر، بیجار، قروه و ... وجود فضاهای فرهنگی چون خانه فرهنگ، مجتمع فرهنگی هنری فجر، حوزه هنری استان کردستان، دانشکده علمی کاربردی، دانشکده سماء، دانشگاه آزاد، دانشکده فنی حرفه ای دختران، دبیرستان حکمت و بسیاری از کلاس های آزاد هنر های تجسمی در کردستان درخت تنومند و تناوری از آفرییش و خلاقیت در کردستان شده است. شاخه های تنومند این درخت در حوزه های عکاسی با بزرگوارانی چون مسعود مراد سلیمی، جمشید فرجوند، سامان عباسی، خانم شیلان برهانی (گرافیست و عکاس) اسعد گازرانی و عکاس و سینماگرانی چون شهرام علیدی که پای بر فرش قرمز فستیوال های جهانی گذاشته است، و در حوزه انیمیشن می توان از ماشااله محمدی نام برد و رضا احمدیاری، گرافیست های بزرگی چون حمیدرضا زری، کاریکاتوریست هایی چون بهزاد تارا و دیگر بزرگانی که از مرز های جغرافیایی کردستان گذشته و جایگاه و شانی در هنر های بصری ایران یافته اند، و حضور هنرمندان کرد در فستیوال ها و بینال های داخلی و خارجی و کسب عناوین بزرگ افتخاری است که دل هر ایرانی و کردستانی را شاد کرده است و این نشانه ها حکایت از توان بالای فرهنگ مردم شریف و انسان کردستان دارد تاسیس دانشکده هنر دانشگاه کردستان که چند سالی است مشتاقان هنر را در انتظاری سخت نگاه داشته است می تواند زمینه ساز تحولات بزرگ دیگری در منطقه باشد هنر های تجسمی در کردستان در نسبت با عشق به انسان مردم و زیبایی پی افکنده شده است. و هنرمندان کرد به نیکی دریافته اند که زندگی از آنچه که هست زیباتر است و با آرزوی قلبی برای سعادت و نیکبختی و گذر از دوران رنج یاری گر مردم بوده و هستند. سنندج و دیگر شهر های کردستان دست کمی از فلورانس ندارند و مجسمه های بسیاری در گوشه و کنار این شهر ها با مردم سخن می گویند. هنرمندان کرد هرگز در بازی های فرمالیستی گرفتار نبوده و نخواهد شد چرا که نجوبی از تاریخ و از مردم آموخته اند اگر هنر و انسانیت آینه یکدیگر نباشند هر دو خواهند مرد.
فردین صادق ایوبی
کارشناس ارشد نقاشی
یادداشت روز
وجود دبیرخانه دائمی جشنواره تولیدات مراکز استانی ضروری است
برای برپایی کیفیتر جشنواره صرفا تعداد شمارگان آن، ارتقای کیفی به جشنواره نمیدهد، بلکه در جهت پیشرفت دوره به دوره آن، باید دبیرخانهای مرکزی بهصورت دائمی تشکیل و در فاصله برپایی دورههای مختلف جشنواره بهطور فعالتری عمل کنند. تشکیل دبیرخانه دائمی و برگزاری کارگاههای توجیهی ویژه هنرمندان موجب برقراری ارتباط مستحکم بین هنرمندان با جشنواره و تبیین اهداف برای آنان میشود تا با توجیه درست بتوانند آثاری متناسب با اهداف جشنواره تولید و از ارسال آثار آرشیوی پرهیز کنند.
بسیاری از از آثار راهیافته به چنین جشنوارههایی معمولا آرشیوی بوده و بعضی از آنها به جشنوارههای مختلف راه یافتهاند، درحالی که میتوان با ایجاد دبیرخانه دائمی و فعال به سیاستگذاری و توجیه هنرمندان پرداخته و تولیدات فاخری متناسب با موضوع و اهداف برگزارکنندگان جشنواره اقدام کرد. هدف از برپایی این جشنوارهها کمک به ارتقای سطح خلاقیت و اندیشه هنرمندان جوان است تا بتوانند با خلق آثار محکم و متناسب با موضوع جشنواره، هنرآفرینی کنند. تداوم جشنواره باعث ایجاد انگیزه بیشتر در جامعه جوان هنرمندان خواهد شد و آنان را وادار میکند که به موضوعات مطرح شده در جشنواره عمیقتر فکر کنند و از نگاه هنری اثر خلق کنند.
تناسب آثار با ماموریتهای محوری حوزه هنری از جمله دفاع مقدس، انقلاب اسلامی، خانواده و بیداری اسلامی از مهمترین ملاکها در این زمینه است. این آثار متناسب با این سیاستها و از بعد مسائل فنی، هنری و زیباییشناسی ارزیابی و داوری میشوند. قزوین از دیرباز در زمینه هنرهای تجسمی از جایگاه ممتازی برخوردار بوده است و بهواسطه همین ویژگی برجسته، شایستگی و استحقاق این را دارد که دبیرخانه بخش تجسمی تولیدات مراکز استانها را از صفر تا صد بر عهده داشته باشد.
کشف استعدادهای جوان و هدایت آنها مهمترین رسالت جشنوارههای هنری است. اگر برپایی این جشنوارهها صرفا برای برگزاری باشد، بیشتر بهمنزله یک کار نمایشی است، اما اگر بهصورت کیفیتر و دائمیتر باشد، میتوان استعدادهای زیادی را در تمام حوزههای مختلف شناسایی و به رشد کمی و کیفی آنها کمک کرد.
تولیدات مراکز استان
- راه یابی 50 اثر تجسمی از قزوین به چهارمین جشنواره آثار و تولیدات
- حضور فعال هنرمندان رشته خوشنویسی حوزه هنری استان اصفهان در جشنواره تولیدات
- حضور دو نقاش مشهدی در جشنواره تولیدات استاني
- راهیابی آثار هنرمندان خوشنویس حوزه هنری خراسان رضوی به جشنواره تولیدات
- حضور 55 اثر از آثار هنرمندان حوزه هنری خراسان رضوی در بخش تجسمی جشنواره تولیدات
مصاحبه و گفتگو
- تولیدات دفاتر ادبیات پایداری منبع الهامی برای آفرینشهای هنری در رشتههای دیگر
- همّ و غمّ حوزههنری رونقبخشیدن به تولید است
- ادبیات پایداری، تاریخ پیش روی ما را تغذیه میکند
- آثار تولید شده در جشنواره تولیدات منطبق با سیاستهای حوزه هنری باشد
- ارزیابی و انتقاد از آثار باعث رشد و تولید بهتر آن خواهد شد