به جشن نشستن محصول سه سال کار دستهجمعی خانوادهای که حالا دیگر به وسعت ایران شده، اتفاق بزرگی است. آیین شکرگزاری و پاسداشت فرصتی است که در اختیار ما قرار گرفته تا در راستای اهدافی والا کاری بکنیم در حد وسع و توانمان.
قرار دادن ماحصل این تلاشها در معرض نقد آن هم با نگاهی دقیق ولی دلسوزانه، مهربان ولی عادلانه همچون کشاورزی است که دسترنج خویش را به محک وزش بیشائبه باد میگذارد تا آنچه محصول حقیقی است دیده بشود و آنچه کممایه و سبکتر است به قصد بهرهگیری در فعالیت های آینده جدا شود. در هر حال، هر دو بخش این محصول ارزشمند است. آنچه حقیقی و ناب و هنرمندانه است کارنامه و آبروی کار ماست و آنچه کممایهتر و کمجانتر دستمایه قوت فعالیتهای آینده ماست که میشود در فضایی دیگر به کارش بست.
کتاب به عنوان یکی از اصلیترین محصولات حوزه هنری شاید یکی از بهترین محکهاست که با آن میشود اثربخشی و برکت فعالیتهای چند بعدی این نهاد انقلابی را با آن سنجید. چه اینکه بسیاری از فعالیتها و کارگاهها در نهایت در قالب کتاب جاودانه شدهاند و اثربخشی، جریانسازی و ماندگاری یا ضعف این محصول بخش عمدهای از این فعالیتها را در معرض سنجش ارزش و قوت می گذارد. در واقع برگزیدگان این جشن گسترده ملی ولی خودمانی میتوانند بازتاب دهنده بخشی از این همخوانی و هماهنگی و ارزش هنری باشند.
نگاه واقعی از درون به خود و محک زدن بر دارایی مشترک ویژگی بزرگ این جشنواره است که شاید در دیگر نهادها و خیلی از فعالیتهای هنری نمونه و مانندی ندارد. حتما باید اینگونه بود که به تعبیری بشود امید هنر انقلاب بود و البته ماند.