مرز میان کهنه و نو در شعر انقلاب
درباره چگونگی وضعیت شعر انقلاب پس از گذشت سه دهه،باید گفت که شتاب تحولات در روزگار ما به حدی زیاد است که میتوانیم سه دههای را که پشت سر گذاشتهایم به چند دوره تقسیم نماییم.وضعیت امروز مثل گذشته نیست که فاصلهء یک دوره با دورهء دیگر دو قرن باشد مثلا از سبک خراسانی تا عراقی شاعران ما دو سده در حال تمرین هستند تا به فضایی دیگر برسند.امروزه فاصلهء دورهها بسیار اندک است و هر سه-چهار سال یک بار دورهء جدیدی آغاز میشود.شاعران انقلابی در آغاز بیشتر به اندیشه،مضمون و درو نمایهء شعر میپرداختند و به صورت کمتر توجه داشتند.اگر کسی مجموعهء سرودههای سالهای اول و دوم و سوم انقلاب را بررسی نماید،این ویژگی را به وضوح مشاهده میکند.شاعران به تکنیکها کمتر توجه دارند،کمتر صورت برایشان مسأله است،میخواهند حرفشان را بزنند و به همین دلیل بسیاری از شعرها در این دوره درازدامن و بلند هستند. برخلاف نظر برخی که گمان میکردند چون انقلاب بازگشت به سنّت است در حوزهء شعر نیز گرایش بیشتر به سمت شعر کلاسیک خواهد بود، اتفاقا انقلاب بیشتر به سمت قالبهای نو گرایش پیدا کرد.البته بنده به هیچ وجه به این نوع مرزبندی معتقد نیستم و به نظر من ما نمیتوانیم فرم را تعیین کنندهء مرز میان کهنه و نو به شمار آوریم؛زیرا چه بسیارند شاعرانی که در همان فرمهای کلاسیک مضامین نو و تازه مطرح کردهاند و نیز چه بسیار شاعرانی که در همان بافت و ساختارهای نو و نیمایی،مضامین مطرح در اشعار هفتصد سال پیش را مطرح نمودهاند..در دهه 60 اولین مجموعههای شاعران به بازار آمد.مجموعه شعر زندهیاد سید حسن حسینی،سلمان هراتی و نیز قیصر امین پور و سایر شاعران در اختیار مردم قرار گرفت و مردم احساس نمودند که اتفاقی در آستانهء وقوع است و همین شاعران دوازده-سیزده سال بعد به حدّی رشد کرده بودند که برای همگان غیر قابل تصور بود.در حوزهء محتوا و درونمایه هم تحولاتی در شعر به وجود آمد.در این دوره شعر دارای هویتی دینی گردید،به گونهای که حتی عاشقانهترین سرودهها نیز بینشان از نمادهای دینی و انقلابی نبود.مثلا شما میتوانید از لاله و شهید نشان ببینید حتی اگر در مفهوم خودشان به کار نرفته باشند. همچنین در شعر هویت ملی نیز مشاهده میشود،البته در آغاز غلبه با هویت دینی بود؛اما به تدریج هویت ملی نیز مورد توجه قرار گرفت؛ مثلا در شعر سلمان هراتی هویت ملی در کنار هویت دینی و همطراز با آن قرار میگیرد و چنان این دو را باهم گره میزند که از این دوگانه، یگانه میسازد و وحدتی ایجاد مینماید.در این دوره شعر هویتی نمادین مییابد که بنده آن را هویتهای نمادین انقلاب مینامم.نمادهایی که در درون انقلاب خلق شده است و به تدریج به شعر راه یافته که بخشی از این نمادها را مدیون چهرههای بزرگی نظیر مرحوم دکتر علی شریعتی هستیم.زمانی که تمام عرصهء انقلاب با صدای امام پر میشود،نمادها و تعبیرهای ویژهء ایشان است که به قلمرو شعر راه مییابد.
هویت سوم،هویت آرمانی است.بنده دردمندی و حس نوستالژیک زیبا و عمیقی را که در شعر قیصر به وفور یافت میشود تحت تأثیر همین هویت آرمانی میدانم.در این دوره روستا بسیار پر رنگ میشود،مثلا آقای مهندس عبد الملکیان از کسانی هستند که فراوان به این موضوع پرداختهاند.در این دوره،روستا نماد صافی و پاکی و صفا است و نیز آرمانشهری است که شاعر آن را جستوجو میکند.چیزی شبیه«ده بالا دست»در شعر سهراب سپهری،همان آرمانشهر سهراب است.همچنین از شاخصههای دیگر شعر این دوره،دردمندی و دلتنگی و اعتراض است که تا روزگار ما نیز ادامه دارد و از ویژگیهای برجستهء شعر دههء هشتاد نیز
به شمار میآید.
یادداشت روز
وجود دبیرخانه دائمی جشنواره تولیدات مراکز استانی ضروری است
برای برپایی کیفیتر جشنواره صرفا تعداد شمارگان آن، ارتقای کیفی به جشنواره نمیدهد، بلکه در جهت پیشرفت دوره به دوره آن، باید دبیرخانهای مرکزی بهصورت دائمی تشکیل و در فاصله برپایی دورههای مختلف جشنواره بهطور فعالتری عمل کنند. تشکیل دبیرخانه دائمی و برگزاری کارگاههای توجیهی ویژه هنرمندان موجب برقراری ارتباط مستحکم بین هنرمندان با جشنواره و تبیین اهداف برای آنان میشود تا با توجیه درست بتوانند آثاری متناسب با اهداف جشنواره تولید و از ارسال آثار آرشیوی پرهیز کنند.
بسیاری از از آثار راهیافته به چنین جشنوارههایی معمولا آرشیوی بوده و بعضی از آنها به جشنوارههای مختلف راه یافتهاند، درحالی که میتوان با ایجاد دبیرخانه دائمی و فعال به سیاستگذاری و توجیه هنرمندان پرداخته و تولیدات فاخری متناسب با موضوع و اهداف برگزارکنندگان جشنواره اقدام کرد. هدف از برپایی این جشنوارهها کمک به ارتقای سطح خلاقیت و اندیشه هنرمندان جوان است تا بتوانند با خلق آثار محکم و متناسب با موضوع جشنواره، هنرآفرینی کنند. تداوم جشنواره باعث ایجاد انگیزه بیشتر در جامعه جوان هنرمندان خواهد شد و آنان را وادار میکند که به موضوعات مطرح شده در جشنواره عمیقتر فکر کنند و از نگاه هنری اثر خلق کنند.
تناسب آثار با ماموریتهای محوری حوزه هنری از جمله دفاع مقدس، انقلاب اسلامی، خانواده و بیداری اسلامی از مهمترین ملاکها در این زمینه است. این آثار متناسب با این سیاستها و از بعد مسائل فنی، هنری و زیباییشناسی ارزیابی و داوری میشوند. قزوین از دیرباز در زمینه هنرهای تجسمی از جایگاه ممتازی برخوردار بوده است و بهواسطه همین ویژگی برجسته، شایستگی و استحقاق این را دارد که دبیرخانه بخش تجسمی تولیدات مراکز استانها را از صفر تا صد بر عهده داشته باشد.
کشف استعدادهای جوان و هدایت آنها مهمترین رسالت جشنوارههای هنری است. اگر برپایی این جشنوارهها صرفا برای برگزاری باشد، بیشتر بهمنزله یک کار نمایشی است، اما اگر بهصورت کیفیتر و دائمیتر باشد، میتوان استعدادهای زیادی را در تمام حوزههای مختلف شناسایی و به رشد کمی و کیفی آنها کمک کرد.
تولیدات مراکز استان
- راه یابی 50 اثر تجسمی از قزوین به چهارمین جشنواره آثار و تولیدات
- حضور فعال هنرمندان رشته خوشنویسی حوزه هنری استان اصفهان در جشنواره تولیدات
- حضور دو نقاش مشهدی در جشنواره تولیدات استاني
- راهیابی آثار هنرمندان خوشنویس حوزه هنری خراسان رضوی به جشنواره تولیدات
- حضور 55 اثر از آثار هنرمندان حوزه هنری خراسان رضوی در بخش تجسمی جشنواره تولیدات
مصاحبه و گفتگو
- تولیدات دفاتر ادبیات پایداری منبع الهامی برای آفرینشهای هنری در رشتههای دیگر
- همّ و غمّ حوزههنری رونقبخشیدن به تولید است
- ادبیات پایداری، تاریخ پیش روی ما را تغذیه میکند
- آثار تولید شده در جشنواره تولیدات منطبق با سیاستهای حوزه هنری باشد
- ارزیابی و انتقاد از آثار باعث رشد و تولید بهتر آن خواهد شد