جنگ و ادبیات



باآغازجنگ تحمیلی میان ایران وعراق، فصل جدیدی درادبیات گشوده شد و نویسندگان دربه تصویرکشیدن صحنه های حماسه ومقاومت نقش بسزایی ایفا کردند. دیوان شعرا وکتاب های نویسندگان پرازحماسه پردازی است. دراین میان برخی ازنویسندگان ازنزدیک شاهد جنگ بوده اند وبعضی نیز خاطرات دیگران رابا قریحه ی نویسندگی شان درهم آمیخته وجنگ را درنوشته هایشان منعکس کردند. برخی ازآنها که خود درجنگ حضورداشتند جزتعداد اندکی به قصد نوشتن به جبهه نرفته بودند اما نوشتن ازجنگ را درجبهه آموختند؛ هر چند که شماری ازآنها به شهادت رسیدند ازجمله" ملک کامران، علیرضا شاهی وجعفرحسن بیگلو، عباس بروغنی "م – خوشدل" ، مهدی کمالی وشهید حبیب غنی پور..... لذا در خصوص ادبیات جنگ تحمیلی، برنویسندگان ماست که با توجه به جنگ براساس روزهای آتش وخون رمان ها وداستان هایی را بنویسند که بیانگر بزرگی حماسه هشت سال دفاع مقدس باشد؛ آنچنان که بتوان از محتوای انسانی وازقدرت وتکنیک داستان نویسی برخورداربود.
نویسندگان باید رسالت خود را که بیانگرشناخت ازجنگ وابعاد وپیامدهای آن باشد برای مخاطبان توصیف وتشریح نمایند وبا بینشی عمیق وهنرمندانه جنبه های مختلف آن را آنگونه که بود به دیگران بشناسانند.
باتوجه به آثاری که دردو دهه گذشته خلق شد می توان امیدواربود که نویسندگان ازدیده ها و تجربه های خود ازجنگ آثارموثرتری بیافرینند تا برای آیندگان ازرویدادهای زمانه ی خویش سندی زنده وعبرت آموزبه یادگار بگذارند؛ چرا که بعد ازهررزم وشهادت، این تنها داستان است که برجای می ماند. داستان رزمندگانی که به فرزندان ما، درآینده نشان می دهد تا بدون نگاه به گذشته درقبل تاریخ به پیش نروند.
ادبیات پایداری ادبیاتی ست که ذاتا ازگرایش به فرد گرایی پرهیزدارد چرا که این ادبیات برسه عنصرثابت" توده ی مردم – تحولات اجتماعی وپیشروان فکری استواراست.
این سه عنصر هم درانقلاب و هم درجنگ تحمیلی فراهم بود. ذات ادبیات پایداری به "ادبیات دگرخواه" گرایش دارد وازآنجا که ماهیت دفاع مقدس و انقلاب ازخصلتی توحیدی برخورداراست، ادبیات این دوحادثه بزرگ دارای گرایش دیگری درذات خود است وآن "خداخواهی" است.
این دوگرایش که گاه – موازی وگاه منطبق وگاه به تنهایی درادبیات پس از انقلاب ظهورکرد ازشاخص های اصلی برای شناخت آثارادبی این دوره تاریخی است.
بنوعی ادبیات جنگ نزدیک ترین گونه ادبی به زندگی ست؛ زندگی ای که درمعرض جنگ ها وخیزش ها قراردارد. ادبیات مقاومت به داستان ها، شعرها، نمایش نامه ها وسروده ها وترانه ها وتصنیف هایی گفته می شود که دردوره خاصی ازتاریخ بوجود می آید.
معمولا این آثار اگرهنرمندانه پرداخت بشوند ازحیطه ی ادبیات قومی وملی بیرون می آیند وبصورت شاهکارهای ادبیات ماندگارمی شوند.
ادبیات جنگ، درجنبه ی صورت یا کاربرد واژه های جدید وترکیبات تازه درکلام نویسندگان وبکارگیری تلمیح وتضمین واقتباس ازآیات قرآن مجید و احادیث معصومین «ع» ازمهمترین ویژگی صوری ادبیات مقاومت بشمار می رود. نمادهای محوری – حماسی ادبیات پایداری، نوروظلمت است. نور و مصادیق آن، مظاهرحق، عدل وپیروزی است وظلمت مظهرجهل وکفروظلم. لاله وشقایق وسرو وسپیده ازنمادهای محوری هستند که برای تعبیرشخصیت شهید ومفهوم شهادت استفاده می شود؛ ازآن رو که ادبیات دفاع مقدس بیانگر حماسه هایی ست که به زبان قلم، بیان وهنردرگونه های متفاوت ادبیات برای آیندگان بازگومی شود باید ادبیاتی راستین ودشمن ستیز ومردم دارباشد ونگاه نویسنده به جنگ نگاهی تحلیلی باشد.
گستره داستان های جنگ به ویژه داستان کوتاه وسیع تر ازشعر جنگ است اما بطورکل داستان نویسان سه رویکرد به جنگ وتبعات آن داشتند:
برخی با دید متعهدانه به آن نگریستند تاارزش های جنگ را درقالب داستان ارایه نمایند وبه ادبیت اثرخویش نمی اندیشند بلکه به پیام توجه دارند.
گروهی جنگ راامری شگرف می دانند وبا پردازش حوادث جنگ وتلفیق آن با ملودرام های خانوادگی وعاشقانه آثاری متوسط خلق میکنند وبرخی دیگر جنگ راامری انسانی برمی شمارند که هستی وابعاد وجود انسان درآن متجلی شده وامکان شناخت ماهیت انسان درآن میسرتر است. ازاین سه رویکرد، رویکرد اول پربسا مدترین آنهاست.
مهمترین موضوعاتی که درداستانهای جنگی به آن اشاره شده است عبارتند از: شهادت، اسارت، موج گرفتگی، جانبازی، مهاجرت، بمباران ودوره ی بعداز اسارت؛ مانند داستانهای کوتاه "واله" نوشته: محمود اسعدی – "کاسه ی سرخ" اثر: محمد بکایی – "بابازنده است" ازحسین فتاحی – "تنها علی" نوشته: جواد جزینی – "معمای مسیح" اثر: ابراهیم حسن بیگی و"اردوگاه" به قلم: رحمت حقی پور؛ البته می توان نمونه های دیگری چون" رازدوآینه" نوشته: سید مهدی شجاعی – "شکست دونگاه" از: سید یاسرهشترودی – "شبنم ثانیه ها" اثر: حسن بنی عامری و" مثل پائیز" نوشته: حسن احمدی، نام برد.
محمد طالبی
حوزه هنري استان مازندران



قسمت نظرات غیر فعال میباشد

یادداشت روز


وجود دبیرخانه دائمی جشنواره تولیدات مراکز استانی ضروری است

برای برپایی کیفی‎تر جشنواره صرفا تعداد شمارگان آن، ارتقای کیفی به جشنواره نمی‎دهد، بلکه در جهت پیشرفت دوره به دوره آن، باید دبیرخانه‎ای مرکزی به‎صورت دائمی تشکیل و در فاصله برپایی دوره‎های مختلف جشنواره به‎طور فعال‎تری عمل کنند. تشکیل دبیرخانه دائمی و برگزاری کارگاه‎های توجیهی ویژه هنرمندان موجب برقراری ارتباط مستحکم بین هنرمندان با جشنواره و تبیین اهداف برای آنان می‎شود تا با توجیه درست بتوانند آثاری متناسب با اهداف جشنواره تولید و از ارسال آثار آرشیوی پرهیز کنند.

بسیاری از از آثار راه‎یافته به چنین جشنواره‎هایی معمولا آرشیوی بوده و بعضی از آن‎ها به جشنواره‎های مختلف راه یافته‎اند، درحالی که می‎توان با ایجاد دبیرخانه دائمی و فعال به سیاست‎گذاری و توجیه هنرمندان پرداخته و تولیدات فاخری متناسب با موضوع و اهداف برگزارکنندگان جشنواره اقدام کرد. هدف از برپایی این جشنواره‎ها کمک به ارتقای سطح خلاقیت و اندیشه هنرمندان جوان است تا بتوانند با خلق آثار محکم و متناسب با موضوع جشنواره، هنرآفرینی کنند. تداوم جشنواره باعث ایجاد انگیزه بیشتر در جامعه جوان هنرمندان خواهد شد و آنان را وادار می‎کند که به موضوعات مطرح شده در جشنواره عمیق‎تر فکر کنند و از نگاه هنری اثر خلق کنند.

تناسب آثار با ماموریت‎های محوری حوزه هنری از جمله دفاع مقدس، انقلاب اسلامی، خانواده و بیداری اسلامی از مهمترین ملاک‎ها در این زمینه است. این آثار متناسب با این سیاست‎ها و از بعد مسائل فنی، هنری و زیبایی‎شناسی ارزیابی و داوری می‎شوند. قزوین از دیرباز در زمینه هنرهای تجسمی از جایگاه ممتازی برخوردار بوده است و به‎واسطه همین ویژگی برجسته، شایستگی و استحقاق این را دارد که دبیرخانه بخش تجسمی تولیدات مراکز استان‎ها را از صفر تا صد بر عهده داشته باشد.

کشف استعدادهای جوان و هدایت آن‎ها مهمترین رسالت جشنواره‎های هنری است. اگر برپایی این جشنواره‎ها صرفا برای برگزاری باشد، بیشتر به‎منزله یک کار نمایشی است، اما اگر به‎صورت کیفی‎تر و دائمی‎تر باشد، می‎توان استعدادهای زیادی را در تمام حوزه‎های مختلف شناسایی و به رشد کمی و کیفی آنها کمک کرد.

 

تولیدات مراکز استان


مصاحبه و گفتگو


گالری تصاویر


فراخوان جشنواره