گفته ميشود الگوي قرآني مشخصي براي حركت از كثرت ها به وحدت در هنر وجود دارد. اسلام در قرآن تمامي كثرت ها را به وحدت فرا ميخواند در آيه (( لا و جعلناكم شعوبا" و قبائل لتعارفوا")) هيچ كدام از اين كثرت ها كثرت نيست ، بلكه براي ارتباط بهتر شما با هم است ،ما شما را قبيله ها و ملت هاي گوناگون قرار داديم متشكل از زن و مرد براي اينكه همديگر را بيشتر بشناسيد ، بنابراين از ديدگاه اسلام هدف نهائي از وجوداين كثرت ها شناخت بيشترهمديگر ميداند.
در مقاله (( نماد گرائي درهنر و معماري اسلامي )) از احمد رضا سليماني به اين نكته اشاره شده كه در جهان هيچ چيز معنايش محدود به شكل ظاهريش نميشود بلكه هر نمودي متضمن بودي و براي هر ظاهري باطني وجود دارد و نمادهاي تصويري حاوي مفاهيم و معاني سري و رمزي است و تا زماني كه اين معاني باشند نمادها ماندگارميشوند و در صورت حذف معنا نمادها ناپديد و يا معاني ديگري پيدا ميكنند . بنابراين در هنر اسلامي هر طرح و نقش علاوه بر مضمون ظاهري داراي يك معناي دروني وباطني نيز ميباشد.
همچنين آقاي سليمان سعيد آبادي (كارشناس ارشد نقاشي و موسس رشته كتابت و نگارگري در دانشگاه سوره)
به اين نكته ا ذعان ميكند كه در(( هنر كتابت و نگارگري ديدگاه و بينش هنرمند وراي ديدگاه مادي است ، او به ظاهر توجه دارد ولي به دنبال حقيقت مستوردر امور مادي است و ازاين طريق خود را به وحدت وجود و يگانگي خالق هستي ارتباط ميدهد.))
ابن عربي ميگويد : ((همه چيز در جهان منشعب از ذات اوست و هر زيبائي و كمال موهبتي از رحمت اوست.))
درميان نمادها و نشانه هاي تصويري در هنرهاي اسلامي ، دايره نماد كيهان است و نماد روشنگري ، تماميت و كمال كه از طريق مثلث به مربع نماد زمين و مخلوقات تبديل ميشود. مركز دايره نماد حقيقت ابدي است و ذات الهي كه بايستي تجسم پيدا كند تا بتواند خود را به نمايش بگذارد و در تمام مخلوقات الهي گسترش ميابد ، در مسجد (( بي بي دختران شيراز)) ،در طبقه اول 4ضلعي ، سپس 8ضلعي وبعد به دايره گنبدي شكل ختم ميشود و يا (( مسجد الغدير تهران)) شبستان اصلي 12 وجهي بعد طبقه 8ضلعي دو مربع و يك دايره منتهي ميگردد. سيد حسن نصر در مقاله (( اصل وحدت و معماري قدسي)) يادآوري ميكند كه (( آزمايشهاي انجام شده به كمك ميكروسكوپ هاي الكتروني ،....شباهت هاي خيره كننده بين نقش هاي هندسي معماري اسلامي ، ساختاردروني و نظم ملكولي موجودات جاندار و بي جان را نشان ميدهد. اين نقوش از تجذيه و تحليل ماده به سبك امروزي ناشي نشده بلكه پيامد شهود جهان مثالي ، توسط اهل بصيرت ايجاد شده و نشان ميدهدكه آنچه در پايين ترين سطوح قرار دارد ، نمادي از عالي ترين سطوح است )). همچنين ا و با بررسي نور و فضا در معماري اسلامي اشاره ميكند كه رنگ سفيد نماد وحدت است و رنگهاي ديگه كه از تجذيه نور حاصل ميشوند نماد تجلي وحدت در كثرت و وابستگي كثرت به وحدت هستند. همچنين در هنراسلامي نمادهاي كه با يك ريتم دقيق تكرار ميشوند نشاني از كثرت در وحدت ميباشند.
اسليمي ( ماخوذ از اسلام)و ختائي ( تاك همان مو درخت انگور)داراي ريتم و نواخت متناسب و دقيق ميباشند همچنين تاك درختي است كه بيش از هر درختي مظهر عشق وراز و رمزكثرت عالم وجود بوده است.
نقوش اسلامي در تذهيب و تشعير با تناسب آهنگين و موزون خودهمواره از وحدت به كثرت و ازكثرت به وحدت روي ميآورند و به نظر ميرسد همين انديشه وحدت در كثرت همواره هنرمندان مسلمان را به سوي نقش هاي انتزاعي و مجردكه در آنها سرمشق طبيعي اوليه غالبا ناپيدا و ناشناخته ميباشد سوق داده است. منظور هزاران هزار شكلهاي تزييني به صورت هاي اسليمي ، ختائي، پيچكها و گره چيني ها، .......مي باشد كه تاروپودبيشتر آثار اسلامي را بنياد گذاشته است.
بنابراين از نظر اسلام هنر الهي بيش ازهر چيزنشان دهنده وحدت الهي در جمال و نظم عالم است. وحدتي كه ميتوان آن را در هماهنگي و انسجام عالم كثرت ودرنظم و توازن جهان مشاهده كرد و يا به تعبير خانم شهلا حبيبي (( استاد دانشگاه الزهرا و عضو هيات علمي دانشگاه سوره )) : وحدت در عين كثرت ويژ گي هنر اسلامي است ، وحدت و كثرت كه درون مايه تفكر اسلامي است ، در هنرهاي اسلامي ايراني فراوان ديده ميشود .با توجه به اشاره مختصربه آنچه كه در هنرهاي اسلامي اتفاق ميافتدو حتي اين نكته مهم كه در بررسيهاي بيشترارتباط نقوش انتزاعي فوق الذكربا هنر فطري بشر اوليه به اثبات رسيده و اينكه حتي هنر مبتذل و انحرافي تلاش و تمريني است براي رسيدن به كمال مطلوب الهي آيا نميتوان هنركاريكاتور رابا توجه به ويزگيها و تشابهات متعدد با آنچه كه در هنر اسلامي اتفاق ميافتد از جمله وجود نشانه ها و نمادهاي تصويري جهاني واتفاق ها و فرايندي كه در لايه هاي پنهاني و پيچيده آثار كاريكاتور اتفاق ميافتد و نه در سطح ؟! و همچنين وجود تفكر و انديشه كه جزء لاينفك وپراهميت آثار كاريكاتور ميباشد و دراسلام نيز به كرات به مقوله تفكر و جايگاه و اهميت آن اشاره و تاكيد شده است ، بايستي در ذيل مجموعه هنرهاي اسلامي به كاريكاتور نيز اشاره كردو با اطمينان از قابليت و قدرت تاثير گذاري آن در بيان ارزشها و موضوعات اخلاقي و اعتقادي با حفظ حرمتها و هنجارهاي مورد احترام مردم استفاده نمود و حتي ايده ال اينكه با توجه به حضور جهاني و ارزشمند آن و اينكه ردپاي آن را در ساير هنرها مثل انيميشن ، گرافيك ، تصوير سازي ،.......به شكل ملموس و مشخصي ميتوان ديد ،بهتر اين است كه برنامه ريزان وزارت آموزش و عالي فكري به حال اين رشته بنمايند؟!
اما براي روشن شدن مسئله مذكور ناگزير به ارائه تعريفي از كاريكاتور و فرايندي كه در آن اتفاق ميافتد ميباشيم.البته لازم به ذكر است كه اين اتفاق در ساير هنرهاي تصويري مثل نقاشي ، گرافيك، عكاسي ،......نيز كم و بيش مصداق پيدا ميكند اما نه به شكلي ملموس و بيواسطه نظير آنچه كه در كاريكاتور اتفاق ميافتد بطوري كه مخاطب امروز براي اينكه نقشي در فرايند درك و دريافت يك اثر نقاشي كه محصول ذهنيات و درونيات خالق آن ميباشد ناگزير به ترجمه تصويري از طرف خالق اثر ميباشد. اما در كاريكاتور فرايند ارتباط به راحتي امكان پذير ميباشد مگر در مواقعي كه مخاطب با جايگاه نمادها و نشانه ها در كاريكاتور آشنايي نداشته باشند و البته اين نتيجه تلاش كاريكاتوريست ها ميباشد كه سعي ميكنند پيام ها و مفاهيم مورد نظر خود را هر چه ساده تر ، روانتر و سليس تر ، بدون در گير كردن مخاطب با جلوه ها و تكنيك هاي بصري كاذب و بازي فرم ، منتقل نمايد.
كاريكاتور بنا بر تعريف عبارت است از مجموعه هدفمند و يا ساختار و نظام نشانه و تصويري همراه با فنون بصري مناسب كه بستر ساز و زمينه ساز خلق رويدادها و اتفاقهاي طنز ميباشد.اين نمادها و نشانه ها ي انتزاعي الگو گرفته شده از واقعيت هاي عيني و روزمره ميباشند اما با جايگاه معنايي و مفهومي متفاوت از آنچه كه در واقعيت وجود دارد البته بعضي از اين نشانه ها صرفا براي فضاسازي و به وجود آوردن يك چيدمان بصري مناسب استفاده ميشود و بيشتر آنها نيز كاربردي متفاوت از آنچه كه در واقعيت هستند پيدا ميكنند. بنابراين هنرمندان كاريكاتوريست با كشف و به كاربردن عناصر و نشانه هاي نمادين و ارتباط بين آنها هم باعث رواج و گسترش آنها در عالم هنر و به خصوص كاريكاتور ميشوند و هم زمينه ساز خلق معنا ها و مضامين جديدتري ميشوند.
البته روابطي كه بين نمادها و عناصر اغلب متضاد در كاريكاتور كه توسط كاريكاتوريست ها ايجاد ميشوند از جنس روابطي كه بين عناصر و پديده هاي متنوع و مختلفي كه در عالم عيني وجود دارد نيست چرا كه در عالم محسوسات غير ممكن است شاهد دوشيدن يك تكه ابر توسط يك زن به خاطر كمبود اب باشيم . ما در كاريكاتور با دنياي ناممكن ها مواجه هستيم ،دنياي كه در آن هنرمندان كاريكاتوريست با كشف روابط و معادلات پنهاني بين عناصر و پديده هاي متضاد به خلق مفاهيم و معاني جديد ميپردازند. آنها با نگاه كاوشگر و موشكافانهْ خود در همهْ احوالات در حال تفكر و انديشيدن و پيدا نمودن روابط ظريف و دقيق دنياي هستي ميباشند و اين فرايند تاكيدي دوباره بر اين نظريه ميباشد كه هستي با تمامي كثرت ها و پديده هاي متنوع و رنگارنگ خود ، در نهايت مسيري واحد و هدفي واحد را ميپيمايند و حول يك محور كه ذات الهي باشد ميچرخند.
هنرمندان كاريكاتوريست به طرزي ماهرانه و استادانه اين نظريهْ فلسفي غامض و پيچيده را با چاشني طنز و شوخي به عامه مردم نشان ميدهند و ثابت كردند كه آنچه در قالب هنر كاريكاتور ارائه و بيان ميشود جزء نشان دادن چهره واقعي حقيقت و اثبات وحدانيت آن نيست چرا كه تمامي رفتارها ، ناهنجاريها ، كجروي ها و حماقتهاي بشر در ظاهر متفكر و متمدن امروزي است كه اساس و بنيان هنر كاريكاتور را به وجود اورده است و به قولي اين تضادها و تناقض ها در رفتار بشر از زمان حضرت آدم (ع) تا به الان وجود داشته و خواهد داشت و نويدي به هنرمندان كاريكاتوريست كه خوشحال باشند تا پايان دنيا و قبل از به وجود آمدن دنياي آرماني مهدي موعود( عج) همچنان دست مايه براي خلق آثار كاريكاتور وجود خواهد داشت.( البته حساب كاريكاتوريستهاي مغرض و قلم به مزد كه به جاي پرده برداشتن و نشان دادن چهره واقعي حقيقت آن را خدشه دار ميكنند جدا است؟!)
بنابراين با توجه به اين نكته كه در هنر اسلامي هر طرح و نقش علاوه بر مضمون ظاهري داراي يك معناي دروني و باطني نيز ميباشد ( مقاله نمادگرائي در هنر و معماري اسلامي) و همچنين اين مهم كه ديدگاه و بينش هنرمند وراي ديدگاه مادي است ، او به ظاهر توجه دارد ولي به دنبال حقيقت مستور در امور مادي است و از اين طريق خود را به وحدت وجودي ميرساند ميتوان بر اساس اين قرا بتها و نشانه ها مقايسهْ بين كاريكاتور و هنرهاي مذكور داشته باشيم كه در كاريكاتورنيز هدف كاريكاتوريست ازبه كاربردن نمادها و نشانه هاي مجرد وانتزاعي سمبليك ظاهري ، در تلاش است تا لايه هاي پنهاني و پيچيده و روابط ،اسرار و رموز بين پديده هاي مختلف را و جلوه هاي پيدا و پنهان حقيقت را به تصوير بكشند.
فخرالدين دوست محمد
كاريكاتوريست_ مسول واحد کاریکاتور حوزه هنری استان کرمانشاه